بدون عنوان
امروز من و مامان و بابا و خاله بلیندا رفتیم لواسون یه رستوران خوب. اونجا یه عالمه شلوغ کردم. بیچاره مامانم اصلا نفهمید چی خورد. ولی به من که خوش گذشت. الانم که اومدیم خونه بابا رفت یه کم استراحت کنه من هم دارم خونمونو زیرورو می کنم. ...
نویسنده :
مامان هما
17:29
بدون عنوان
اقا کوروشم تو این عکس واکسن 6 ماهگیشو زده بود. پسرکم خیلی تب داشت ولی بازم خیلی صبور بود. ...
نویسنده :
مامان هما
11:27
بدون عنوان
بدون عنوان
من تو این عکس با خاله هام رفته بودیم شمال ویلامون که تو عباس اباده. انقدر اونجا همه به من توجه کردن که نگو. من تو اینجا 3.5 ماهه بودم . ...
نویسنده :
مامان هما
11:24
بدون عنوان
اینجا پسرک نازمو گذاشتیم تو میوه خوری کلیم تعجب کرده بود. ...
نویسنده :
مامان هما
11:23